نخودچینخودچی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

دخی کیوت💗💗(نخودچی من)

یک ارمی و عاشق بی تی اس✨💜:))

عمو عرفان دکتر شد.تیر ۹۶

هوراااا عمو عرفان درسش تموم شد و رسما دکتر شد... تبریک به خودش تبریک به شما تبریک به ما تبریک به مامان فاطی و بابا رضا آرنیکا ژست گرفته.‌ارش عکس میگیره این کاپ کیکای خوشمزه رو هم من و آرنیکا گلی درست کردیم و بردیم مهمونی عمو عرفان منزل عمه مریم دعا کن انشاالله عمو عرفان تخصص هم قبول بهشه..‌ و امیدوارم شما کوچولوهامون هم مدارج عالی رو طی کنید تو هر زمینه که دوست داشتید.. بوووووس به لبای قند عسلت جیگرم و با تشکر از عمه مریم واسه این مهمونی و زحمتی که کشیده بود . ...
20 تير 1396

تولد فروزنی

سلام السای مامان..‌. راستی یادم رف تو پست قبلی بگم که به همه میگی اسمم الساست..‌از سه سالگی تا الان که چهارساله... تولد فروزنی شما رو دوبار طبق معمول گرفتیم..یه بار شب تولدت خونه ماجون و باجون...یه بارم خونه مامان فاطی.‌هردوشم خودمونی بود و فقط خواهر برادرامون بودن.‌..‌ولی خلی انگار بهم نچسبید....باز خونه ماجون جو خونه جو تولد بود و کلی رقصیدی و همه ب ای تو بودن وای بازم بچه ای اونجا نبود...خونه مامان فاطیم که شب انتخابات ریاست جمهوری بود و همه رفته بودن رای بدن و هر کی تو حال خودشو..‌اصلا بهت خوش نگذشت..یعنی از نظر تولد میگما..معلوم نبود تولدته..خلاصه تصمیم گرفتم سال دیگه تو یه جای بزرگ با یه عالمه بچه برات ت...
20 تير 1396

فروزن

السای من سلام نخودچی جان مامان..این روزها که چهار ساله شدی.....روزهای خیلی شیرینیه..از پارسال یعنی سه سالگیت.‌عاشق فروزن شدی و زندگی ما شد السا فروزن....این لباس السا رو عیدی عمه مریم برات گرفته..و عروسک رو هم کادو....یه عالمه وسایل فروزنی داری از گل سر و دفتر گرفته..تا لباس و کفش و بالشت و میز و صندلی و قمقمه هرچی که بگی.....یه بار باید همشونو جمع کنم برات عکس بگیرم......
20 تير 1396

بارانا😍خوشمزه جان😍

بارانا...خوشمزه جان .. این دختر عمه خوشمزه شما که یکم بهمن بدنیا اومده....قبلا برات نوشته بودم...ولی عساشو نتونستم آپلود کنم..الان با تلگرام دیگه راحت شدم شما که کلا تصاحبش کردی و میگی خواهر من..هبچ کسی حق نداره بهش دست بزنه...بغیر مامانم کسی کاراشو انجام نده و بغلش نکنه..‌طفلی زنعمو عطیه رو هی بهش تذکر میدی که بده بچه رو به مامان من خق نداری بهش دست بزنی.‌‌.....تا جایی که یه شب بابا رضا قشنگ دعوات کرد که چرا هی میگی مامانم مامانم ..‌تازه نگفتم برات..خونه بابارضا اینا که میریم..میگی کارهای خونه رو هم فقط مامان من انجام بده زنعمو عطیه رو هل میدی و هدایت میکنی به نشستن...این الان دوست داشتنه عایا 🤔 ...
20 تير 1396

جشن دندونی رها

شتبه دهم تیرماه دندونی رها دختر عمو مهدی بود....خونه مامان فاطی اینا.... کلی بازی کردی با بچه ها و بهت خیلی خوش گذشت..مامان قربون تیپ و استایلت بره آخه انقدر شما خوشتیپی نوشتم تمام شد...
20 تير 1396

استاد و دیگرهیچ

                            استاد بزرگ عکاسی                               .....استاد من                                                    ...بزرگ مرد ...
13 تير 1396

شهربازی ارم

  جمعه نهم تیر رفتیم شهربازی.‌‌.‌‌‌ با خاله لیلا و بابا امیر و من و آرنیکا گلی.‌‌ خیلی وقته وقت نمیکنم ..درست و حسابی از وقایع برات بنویسم و عکس بذارم.‌‌گفتم عکسهای شهربازی رو این دفعه بذارم نگی کی منو میبردین که هیچ وقت عکسش نیست..‌خخخخ‌.تقریبا ماهی دوبار شهربازی میریم....تابستونا رو باز و زمستونا سر بسته..‌همیشه هم کلی خوشحال میشی..‌‌..   راستی مرسی از نینی وبلاگ که امکان فرستادن مطالب با تلگرام گوشی رو هم فعال کرد..واقعا ایده خوبیه.. فقط کاش در مورد عکسها هم یه کاری بکنن..‌الان من با موبایل دارم مینویسم.‌ولی عکسهای گوشی رو هم آ...
13 تير 1396

شب یلدا95.....ولنتاین 2017

    طبق معمول هر سال ما چندتا شب یلدا داشتیم.‌‌ خوشبحال شما که انقد بهت خوش گذشت‌. یه دامن توتو قرمز با یه هد قرمز خودم برات درست کردم.... یه بلوز سفید با تم یلدا و اولاف هم واست سفارش دادم...یه کلاه هندونه هم درستیدم....باشد که مورد قبول واقع شود..‌در ضمن کیک هندوانه....‌بیسکوییت هندوانه و....هم درست کردم...مرسی که انقد بهم انگیزه میدی برای همه چیز...مرسی هستی😘😘 ...راستی عکسای خوبی که فک میکنی آتلیه هستند هم تو خونه و پشت بام توسط مامی گرفته شدن...   یه یلدا خونه مامان فاطی... یه یلدا خونه ماجون.. یه یلدا هم هفته بعدش دعوت شدیم...خاله سعیده.... .....
13 تير 1396
1